سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شُعار مرگ بر آمریکا آری یا نه!؟

شُعار مرگ بر آمریکا آری یا نه!؟
چرایی یک شعار
 
خطری که کشور و مردم این سرزمین را به شدت تهدید می‌کند، فراتر از این ظاهر شعاری این جمله است و آن همانا در حد شعار ماندن این دست آورد عظیم انقلاب است.

  یکی از دست آوردهای انقلاب اسلامی در قالب شعار، همین جمله تاریخی است که مردم در ابتدای شکل گیری این نهضت به تبعیت از امامشان و در پی بیانات این شخصیت بزرگ و محوری انقلاب در باب اینکه امریکا شیطان بزرگ است، آن‌را به شعاری به یاد ماندنی و ماندگار بدل ساختند.

اما امروزه و پس از گذشت بیش از سه دهه از طلیعه انقلاب و با روی کار آمدن نسل سوم این مرز و بوم، رفته رفته این شعار، پایگاه مردمی خود را در معرض خطری بزرگ می‌یابد البته این خطر نه از باب کنار گذاشته شدن این شعار از جانب مردم است- چرا که همچنان در بسیاری از گردهم ایی‌های مردمی ملاحظه می‌شود که این جمله در رأس نگاه استکبار ستیزی مردم قرار دارد- بلکه خطری که کشور و مردم این سرزمین را به شدت تهدید می‌کند فراتر از این ظاهر شعاری این جمله است و آن همانا در حد شعار ماندن این دست آورد عظیم انقلاب است.

چند سالی است که از گوشه و کنار، حرف‌هایی مبنی بر کنار گذاردن این شعارها برای بهبود روابط با غرب و در رأس آنان امریکا به گوش می‌رسد و این موضوع تا جایی پیشرفت که در انتخابات اخیر یکی از پر چالش تر ین مباحث در مناظرات انتخاباتی، مسئله رابطه با غرب و آمریکا بود که شاید بتوان گفت بسیاری از افرادی که برای رای گرفتن به نظر مردم احترام بیشتری می‌گذاردند در اظهارات خود بر این امر که باید با غرب تعامل بهتری داشته باشیم تاکید ویژه ای داشتند.

البته این موضوع اگر برخاسته از نهاد اجتماع بوده و خواست اکثریت مردم باشد نمی‌توان بر روی آن سر پوش گذاشت بلکه باید بررسی نمود که چرا در جامعه ای که شعار اصلی آن «مرگ بر آمریکاست» در انتخابات دولت آن باید نامزدهای مورد نظر مردم برای رای آوردن به اموری متوسل شوند که به حسب ظاهر با این شعارها منافات داشته و بر خلاف آرمان‌های انقلاب به شمار می‌رود.

اما نکته مهم و قابل تأمل اینجاست که آنچه که در زمان تولد انقلاب به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و با کمک دیگر علما و شاگردان حضرت امام اتفاق افتاد این بود:

 این بزرگواران در طول 15 سال زمان نهضت به تبیین و تعلیم اصول و پایه های اسلامی انقلاب پرداختند و سایر مُبَلغّان، این امور را در مساجد و بر روی منبر برای مردم شرح و تفصیل داده و مردم را به سوی این آرمان‌ها و ارزش‌ها رهنمون ساختند. آنگاه در این میان، این مردم بودند که با درک و فهم از این مبانی، به پا خواسته و شعارشان شد «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر استکبار».

اما در زمان حال اگر بخواهیم همان ارزش‌ها را زنده نگه داریم باید آنچه که رهبری این انقلاب در قالب توصیه می‌فرماید را مُتولیان امر تعلیم و تدلیل در قالب‌های مختلف- اعم از هنری و علمی و سیاسی- برای مردم تبیین و روشن سازند تا مردم خود به اینجا برسند که باید از خوی استکبار تَبَری بجویند.

آنگاه این شعار از پوست بدر می‌آید و مانند ابتدای انقلاب علاوه بر زبانِ مردم بر جانِ ایشان نیز جاری خواهد بود.

اگر امروزه این شعار بر زبان‌ها و رسانه‌ها جاری و ساری است، اما آنچه در زندگی مردم جریان دارد استحاله و فرورفتگی در زندگی غربی است، ریشه آن‌را باید در عدم تبیین و تعلیم این شعار و مبانی آن برای عامه مردم، توسط دستگاه‌ها و افراد مسئول دانست.

 شاید بهتر باشد امروز این شعار بیش از آنکه بر زبان افراد جاری باشد بر دل‌ها نشسته و در اعتقادهای مردم رسوخ کند تا همگان متذکر این امر باشیم که آنچه انسان را به سمت هلاکت می‌کشاند و ارزش‌های انسانی انسان را از او می‌گیرد باید هم آغوش مرگ قرار گیرد و برای رسیدن به این مهم ابتدا باید هلاکت و انحطاط را معرفی و تبیین نمود سپس خود مردم مصادیق خارجی آن‌را تشخیص داده و از آن تبری می‌نمایند و این همان راهی است که پیشوایان ما در صدر اسلام رفته‌اند و شاگردان ایشان نیز در زمان معاصر قصد پیمودن آن‌را داشته و دارند